-
دلم تنگ است!
سهشنبه 14 آبان 1387 00:46
من اینجا بس دلم تنگ است وهر سازی که میبینم بد اهنگ است بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم ببینیم اسمان هر کجا ایا همین رنگ است؟؟؟؟؟
-
کوچه ....
پنجشنبه 2 آبان 1387 06:20
بی تو، مهتابشبی، باز از آن کوچه گذشتم، همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم، شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق دیوانه که بودم. در نهانخانة جانم، گل یاد تو، درخشید باغ صد خاطره خندید، عطر صد خاطره پیچید: یادم آم که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی...
-
خیلی دیر است!
شنبه 27 مهر 1387 11:21
نمیدانم چند جفت گیلاس از درخت پیر همسایه افتاده یا از ستاره های سوخته چند نسل باقیست فقط میدانم که خیلی دیر است قلبها ای کاش زودتر ؛ رسیده شوند....
-
به آفتاب سلامی دوباره دادم
چهارشنبه 17 مهر 1387 07:01
سلام می کنم به باد، به بادبادک و بوسه، به سکوت و سوال ، و به گلدانی،که خواب گل همیشه بهار می بیند ! سلام می کنم به چراغ، به «چرا» های کودکی، به چالهای مهربان گونه ی تو ! سلام می کنم به پائیز پسین پروانه، به مسیر مدرسه، به بالش نمناک، به نامه های نرسیده ! سلام می کنم به تصویر زنی نی زن، به نی زنی تنها، به آفتاب و آرزوی...
-
خیانت
دوشنبه 15 مهر 1387 14:44
غروب شد .. خورشید رفت .. آفتابگردان به دنیال خورشید می گشت .. ناگهان ستاره ای چشمک زد .. آفتابگردان سرش را پایین انداخت .. گلها هرگز خیانت نمی کنن
-
بره و گرگ
یکشنبه 14 مهر 1387 04:30
قصه بره و گرگ بیا تا برات بگم آسمون سیاه شده دیگه هر پنجره ای به دیواری وا شده بیا تا برات بگم، گل تو گلدون خشکیده دست سردم تا حالا دست گرمی ندیده بیا تا مثل قدیم واسه هم قصه بگیم گم بشیم تو رویاها قصه از غصه بگیم بیا تا برات بگم قصهء بره و گرگ که چطور آشنا شدند توی این دشت بزرگ آخه شب بود میدونی بره گرگو نمیدید بره...